" من به تو چشم دوختم 3>> " پارت ۹
خودشونن..وونگ و جینا..
طوری که ضایع نباشه به عقب نگا کردم و اونا رو که رو تاب نشسته بودن دیدم..
نزدیکتر نشستم و به حرفاشون گوش میدادم..
جینا : تمومش کن گفتم من ازت متنفرم
وونگ : جینا لطفاا..من عاشقتم
جینا : ولی من نیستم..من عاشق یکی دیگه ام..
وونگ : حتما اون جئونه؟
جینا : چی؟ ت..تو چی داری میگی؟
وونگ : دارم میگم اون جئونه؟؟
جینا : نه نیست راحت شدی ؟؟
جینا : گمشو دیگه نمیخوام ریختتو ببینم..
وونگ : تقاص پس میدی * عربده *
زود برگشتم خونه و رفتم خوابیدم..
اهه روز سختی بوداا..
ولی منظور جینا چی بود؟
عاشق کی بود؟
و چرا وقتی از وونگ متنفره باهاش بود؟
× صبح روز بعد..
از خونه زدم بیرون که کوک رو منتظر جلو در دیدم..
ات : هاای
کوک : زود بیا دیر شد..
رفتیم و هی مسخره بازی درمیوردیم تو راه..
ات : یا..میخوام رپ بخونم برات..
کوک : باش بخون...
ات : بهت یه گل رز دادمو شبش یه گوز دادمو..لوبیا خوردمو از فوبیا موردمو و یه گوز بد دادمو..
بهت گل رز دادمو شبش یه گوز دادمو..بهت گل رز دادمو شبش یه گوز دادمو...
کوک : * جر خوردن * این سما رو از کجات درمیاری لنتی
ات : جرررر..نمیدونم دیشب نصف شبی اختراع کردم
به خنده هاش نگا کردم..
خیلی قشنگ بود..وقتی میخندید..
ات : کی میدونست سرد ترین پسر مدرسمون میتونه بخنده؟
انگار از حرفم ناراحت شد
کوک : مگه آدم نیستم؟ بعدم اونقد مغرور نیستم
ات : نه..اشتباه برداشت نکن..منظورم اینه که..
کوک : بیخیال رسیدیم..
ادامه دارد..
.
طوری که ضایع نباشه به عقب نگا کردم و اونا رو که رو تاب نشسته بودن دیدم..
نزدیکتر نشستم و به حرفاشون گوش میدادم..
جینا : تمومش کن گفتم من ازت متنفرم
وونگ : جینا لطفاا..من عاشقتم
جینا : ولی من نیستم..من عاشق یکی دیگه ام..
وونگ : حتما اون جئونه؟
جینا : چی؟ ت..تو چی داری میگی؟
وونگ : دارم میگم اون جئونه؟؟
جینا : نه نیست راحت شدی ؟؟
جینا : گمشو دیگه نمیخوام ریختتو ببینم..
وونگ : تقاص پس میدی * عربده *
زود برگشتم خونه و رفتم خوابیدم..
اهه روز سختی بوداا..
ولی منظور جینا چی بود؟
عاشق کی بود؟
و چرا وقتی از وونگ متنفره باهاش بود؟
× صبح روز بعد..
از خونه زدم بیرون که کوک رو منتظر جلو در دیدم..
ات : هاای
کوک : زود بیا دیر شد..
رفتیم و هی مسخره بازی درمیوردیم تو راه..
ات : یا..میخوام رپ بخونم برات..
کوک : باش بخون...
ات : بهت یه گل رز دادمو شبش یه گوز دادمو..لوبیا خوردمو از فوبیا موردمو و یه گوز بد دادمو..
بهت گل رز دادمو شبش یه گوز دادمو..بهت گل رز دادمو شبش یه گوز دادمو...
کوک : * جر خوردن * این سما رو از کجات درمیاری لنتی
ات : جرررر..نمیدونم دیشب نصف شبی اختراع کردم
به خنده هاش نگا کردم..
خیلی قشنگ بود..وقتی میخندید..
ات : کی میدونست سرد ترین پسر مدرسمون میتونه بخنده؟
انگار از حرفم ناراحت شد
کوک : مگه آدم نیستم؟ بعدم اونقد مغرور نیستم
ات : نه..اشتباه برداشت نکن..منظورم اینه که..
کوک : بیخیال رسیدیم..
ادامه دارد..
.
۸.۸k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.